جدول جو
جدول جو

معنی تیر انداختن - جستجوی لغت در جدول جو

تیر انداختن
(اِ تَ)
تیر افکندن بر چیزی. (آنندراج). پرتاب کردن تیر. (ناظم الاطباء). گشاد دادن تیر از کمان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : غلامان تیر انداختن گرفتند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 111). رمضان تمام شد و امیر عید بکرد و خصمان آمده بودند قریب چهار پنج هزار و بسیار تیر انداختند بدان وقت که ما به نماز مشغول بودیم. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 585).
ور جهان پر شد از مگس منداز
بر مگس خیره خیره تیر خدنگ.
ناصرخسرو.
او را (بهرام گور) سواری و نیزه تاختن و تیر انداختن آموخت. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 75).
به چابکتر از خود مینداز تیر
چو افتاد دامن به دندان بگیر.
سعدی (بوستان).
صد انداختی تیر و هر صد خطاست
اگر هوشمندی یک انداز و راست.
سعدی (بوستان).
چو تیر انداختی بر روی دشمن
حذرکن کاندر آماجش نشستی.
سعدی (از آنندراج).
، جوش برآوردن. آنچه از کروهه های هوائی از بن مایع جوشان بر روی مایع آید. برشدن گلوله هائی از هواست که از بن ظرفی محتوی مایعی جوشان به سطح مایع آید. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا) :
... گفت این شیره همچون دیگ بی آتش می جوشد و تیر می اندازد. گفت چون بیارامد مرا آگاه کن. (نوروزنامۀ منسوب به خیام). فتنه نندیشد که درخم تیر اندازد نبیذ
کفر نگریزد که سوسن در چمن خنجر کشد.
سیدحسن غزنوی.
رجوع به تیر زدن و تیر و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تیر انداختن
پرتاب کردن تیر بوسیله کمان تفنگ و غیره، طعنه زدن، دعای بد کردن نفرین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تیر انداختن
إطلاق نارٍ
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به عربی
تیر انداختن
Catapult
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تیر انداختن
catapulter
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تیر انداختن
catapultare
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تیر انداختن
katapultować
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تیر انداختن
катапультировать
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به روسی
تیر انداختن
katapultieren
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تیر انداختن
катапультувати
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تیر انداختن
پتھر پھینکنا
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به اردو
تیر انداختن
catapultar
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تیر انداختن
গুলি ছোঁড়া
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به بنگالی
تیر انداختن
kupiga kwa katapulta
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تیر انداختن
mancınıkla atmak
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تیر انداختن
弹射
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به چینی
تیر انداختن
カタパルトで打つ
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تیر انداختن
לשגר
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به عبری
تیر انداختن
गुलेल से मारना
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به هندی
تیر انداختن
melempar dengan katapel
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تیر انداختن
โยนด้วยเครื่องยิง
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به تایلندی
تیر انداختن
katapulten
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به هلندی
تیر انداختن
catapultar
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تیر انداختن
투석기에서 던지다
تصویری از تیر انداختن
تصویر تیر انداختن
دیکشنری فارسی به کره ای

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گیر انداختن
تصویر گیر انداختن
گرفتار کردن بدام انداختن، دچار مخمصه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
Net
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
attraper
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
atrapar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
catturare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
capturar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
łapać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
ловити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تور انداختن
تصویر تور انداختن
ловить
دیکشنری فارسی به روسی